▐ غـُروبـــِ اَبـَـבےِ روزگارِ مَـלּ ▐

باران می بار امشب ......دلم غم دارد امشب ....

 

آرام جان خسته....ره می سپارد امشب........

 

در نگاهت مانده چشمم.....شاید از فکر سفر برگردی امشب....

 

از تو دارم یادگاری.......سردی این بوسه را پیوسته بر لب.......

 

قطره ...قطره...اشک چشمم ....می چکد با نم نم باران به صورت.....

 

بسته ای بار سفر را ....با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من ........

 

رنگ چشمت رنگ دریاست.....سینه ی من دشت غم هاست.......

 

یادم آید .....باتو بودم.........زیر باران.......با تو تنها ....

 

زیر باران با تو بودم...........زیر باران با تو تنها............

 

باران می بارد امشب ........دلم غم دارد امشب.........

 

آرام جان خسته.....ره می سپارد امشب..........

 

این کلام آخرینت..........برده میل زندگی از سر من.....

 

گفته ای شاید بیایی از سفر.........اما نمیشه باور من .......

 

.......رفتنت را کرده باور........التماس را ببین در این نگاهم........

 

زیر باران گریه کردم........بلکه این باران بشوید از جانم گناهم.......

 

کی رود از خاطر من............

 

               ........  آخرین بوسه شبی در زیر باران...............


+ تاريخ پنج شنبه 4 / 8 / 1391برچسب:عکس تنهایی, | ساعت21:34 | نويسنده غـــــــرᕤبـــِ تـَᑔـهایـــــــے
|